|
تأملی پیرامون نقش زنان در پیروزی انقلاب ۵۷ و پیشبرد اهداف نهضت اسلامی
زن انقلابی زن انسانساز
بررسی تاریخ تمدنهای جهان نشان میدهد در قریب به همه جوامع بشری، زن جایگاه ویژه و قابل احترامی نداشته است. از روم و یونان باستان گرفته تا تمدن مصر و ایران، زنان و دختران پیوسته مورد ظلم و بیاحترامی قرار میگرفتند. با ظهور ادیان الهی، پیامبران و کتب آسمانی تاثیرات چشمگیری در تصحیح نگاه غلط به زن و مبارزه در راه حقوق اساسی دختران و زنان ایجاد میکنند. اسلام به عنوان آخرین دین از ادیان الهی در این رابطه بیشترین اصلاح گری را داشته است که آیات متعدد قرآن مجید و سیره نبی مکرم اسلام(ص) و اهل بیت ایشان به وضوح این نکته را نشان میدهد. انقلاب اسلامی ایران نیز که بر اساس همان مکتب در عصر دنیای مدرن شکل گرفت، به نحو دیگری تلاشهای زیادی را برای نجات زن از ۲ خطر پردهنشینی و کالاشدگی مبذول داشت. به منظور موشکافی بیشتر این مسأله یادداشتی از دکتر محمدرحیم عیوضی در همین رابطه تقدیم میگردد.
زمانی امپراتوری بزرگ روم بر این عقیده بود که زن موجودی است بیجان که از حیات اخروی بیبهره است و حق سخن گفتن در حضور مردان را ندارد. کنفوسیوس چینی که اغلب به فکر و اندیشه او احترام گذاشته میشود، گفته است: «زن حق ندارد امر و نهی کند، چرا که کارش منحصر به کارهای منزل است و باید او را در منزل نگهداشت تا خیر و شرش از آستانه خانه فراتر نرود». فیلسوف آلمانی، هگل گفته است: زنی که من ناچار باشم به او احترام بگذارم و از او را تقدیر کنم، هنوز آفریده نشده و نخواهد شد. امپراتوری بزرگ فارس قدیم زن را مصدر بلاها میدانست و اعراب جاهلیت با آن خشونت و وحشیگری دختران بیگناه و معصوم را زندهبهگور میکردند. در مجموع درباره عقاید و رفتار این جوامع در ارتباط با زنان چند مطلب قابل ذکر است:
1- بشر قبل از اسلام درباره زن ۲ طرز تفکر داشت: یکی زن را انسانی در سطح حیوانات بیزبان میدانست و دیگری او را به لحاظ انسانی پست میپنداشت. مردان به عنوان انسانهای کامل، در صورت آزادی زن، از شر و فساد او در امان نبودند و به همین جهت زنان باید کاملا در قید تبعیت مردان قرار میگرفتند!
2- درباره وضع اجتماعی زن نیز ۲ نظر وجود داشت: عدهای زن را خارج از افراد اجتماعی میدانستند و معتقد بودند زنان همانند نیازمندیهایی چون خانه و سرپناه هستند که از آنها چارهای نیست. برخی نیز معتقد بودند زن مانند اسیری است که به بردگی گرفته میشود و باید از نیمه غالب اجتماع پیروی کند.
3- محرومیت زن در جوامع گذشته، همهجانبه بود و زن گاه کموبیش از تمام حقوق خود مگر به مقداری که بهرهمندی زن در حقیقت به سود مردان یا قیم زنان بود، محروم میشد.
4- اساس رفتار مردان با زنان، استوار بود که جنس قوی بر ضعیف غلبه دارد؛ به عبارت دیگر هر معاملهای که مردان با زنان میکردند، بر اساس استخدام و بهرهکشی بود. این روش امتهای غیرمتمدن بود اما امتهای متمدن نیز زن را انسانی ضعیفالخلقه میدانستند که توانایی برخورداری از استقلال در امور خود را ندارد و نیز موجودی است خطرناک که بشر از شر و فساد او در امان نیست.
در چنین زمانی بود که اسلام به زن شخصیت داد، کرامت زن را به او بازگرداند و او را با هویت اصلی و واقعیاش آشنا کرد.
از دیدگاه اسلام، زن و مرد مکمل یکدیگرند. آنها شبیه هم نیستند اما با هم برابرند. البته بنا به اختلافات فطری، مسؤولیتهای زنان با مردان متفاوت است. تغییرات فطری زن و مرد نه یک تبعیض که یک تقسیم مسؤولیت است و البته هدف از وجود این اختلافات برپاداشتن جامعه بشری است. اگر زن نیز عینا همان کارکردهای مرد را میداشت، آنها دیگر نیازی به هم نداشتند و ضرورتی برای زندگی مشترک احساس نمیشد.
زن و مرد ۲ انسانند و در انسانیت متساوی و متشابهند؛ یعنی در آنچه به انسانیت انسان مربوط میشود، هر ۲ برابر و همانند یکدیگرند؛ صرفا مرد انسان مذکر است و زن انسان مونث. شایان ذکر است که استعمال کلمه تساوی و تشابه درباره حقوق زن و مرد، یک بار معنایی را نمیرساند و این ۲ با هم تفاوتهای مهمی دارند؛ به عبارتی ارزش کمی حقوق زن و مرد با یکدیگر برابر است اما از نظر کیفی مسأله فرق دارد. غربیان نیز به این امر معترفند. الکسیس کارل در کتاب «انسان موجود ناشناخته» مینویسد: «به علت عدم توجه به این نکته اصلی و مهم است که طرفداران نهضت زن فکر میکنند هر ۲ جنس میتوانند یک قسم تعلیم و تربیت یابند و اختیارات و مسؤولیتهای یکسانی به عهده گیرند. زن در حقیقت از جهات زیادی با مرد متفاوت است و یکایک سلولهای بدنی همچنین دستگاه عضوی بویژه سلسله عصبی نشانه جنس او را بر روی خود دارد. قوانین فیزیولوژی نیز همانند قوانین جهان ستارگان سخت و غیرقابل تغییر است». ویل دورانت در کتاب «لذات فلسفه» مینویسد: «کار خاص زن خدمت به بقای نوع است و کار خاص مرد خدمت به زن و کودک. ممکن است کارهای دیگری هم داشته باشند ولی همه از روی حکمت و تدبیر تابع این ۲ کار اساسی شده است. این مقاصد اساسی اما نیمهآگاه است. برخورد با واقعیات تفاوت زن و مرد غیرقابل انکار است». با اینهمه استعمارگران برای رسیدن به اهدافشان همواره سعی کردند از تفاوتهای فطری زن و مرد سوءاستفاده کنند و شخصیت هر ۲ را لوث کند. برای نخستینبار نغمههای آزادی زن در اروپا و از سوی کارخانهداران انگلیسی مطرح و بعدها توسط پهلویها دنبال شد. آنها هدفشان استفاده از نیروی زنان با قیمت ارزان برای پیشبرد اهداف شومشان بود اما مسأله را به گونهای طرح میکردند که گویی زن صرفا زمانی آزاد خواهد بود که همچون مرد در کارخانه کار کند و زن وقتی زن است که همچون مرد باشد. آنها با این آزادیها، در واقع تمام اصالتها را به مرد میدادند. در واقع آنها تمام ارزشها را در مرد متبلور میدیدند و مدعی میشدند زن با انجام کارهای مردانه میتواند گوشهای از آن ارزش را به خود اختصاص دهد؛ این در حالی است که اسلام زن و مرد را مکمل یکدیگر میداند و به هیچیک از آنها ارزش مطلق نمیدهد.
در زمان پهلوی ندای آزادی زنان و برابری آنها با مردان سر داده شد اما این کار به قیمت کنار نهادن تمام ارزشهای مذهبی و اسلامی انجام گرفت. حکومت پهلوی در شرایطی که حتی مردان را از داشتن کمترین آزادیها محروم کرده بود، مطمئنا نمیپذیرفت زنها هم آزاد باشند. لذا باید گفت آزادی از دیدگاه آنان به معنای رهاشدن از قیدوبندهای مذهبی بود نه آزادی در مشارکتهای اجتماعی یا سیاسی. در واقع رژیم متوجه شده بود دیگر قادر نیست در مقابل رشد آگاهی جامعه مقاومت کند، لذا درصدد برآمد زن را از نظر اخلاقی فاسد کند تا آگاهی برای او نتیجه ندهد. اما زنان علیه تمام این برنامهها به مبارزه شدید برخاستند و منطق آنها منطق اسلام بود. آنها باور یافتند حجاب به معنای زندانیشدن زن و شرکت زن در مجامع لزوما به معنی اختلاط با مرد نیست. آنها منطق اسلام، یعنی اعتدال را در مرکز توجه خود قرار دادند. اسلام راستینی که به مردم تفهیم شد، در آگاهی آنان نقش اساسی و مهمی داشت. البته در این مورد نقش رهبری را نباید از یاد برد. رهبری، عامل موثری در انتقال این آگاهیها بود. اصولا تحقق آرمانهای واقعی اسلام همواره به یک مدیریت و رهبری کارآمد، محبوب و جدی نیاز دارد.
رهبر فقید انقلاب اسلامی با تیزبینی و تیزهوشی خاص خود دریافته بود که انقلاب اسلامی ایران بدون شرکت بانوان به ثمر نخواهد رسید؛ از این رو ایشان سعی کرد قوانین اسلامی درباره زنان را به وضوح به تصویر بکشد تا جای هیچ شک و شبههای باقی نماند: «ما نمیتوانیم و اسلام نمیخواهد که زن به عنوان یک شیء و عروسک در دست ما باشد. اسلام میخواهد شخصیت زن را حفظ کند و از او انسانی جدی و کارآمد بسازد. ما هرگز اجازه نمیدهیم زنان فقط شیء برای مردان و آلت هوسرانی باشند».
حضرت امام میفرمود: «صدر اسلام زنها توی لشکرها هم بودند، توی میدانهای جنگ هم میرفتند. اسلام با فساد دانشگاهها مخالف است... اسلام با دانشگاههای استعماری، مخالف است نه با دانشگاه. اسلام با هیچچیز از این مظاهر تمدن مخالفت ندارد. اسلام زنها را دستشان را گرفته آورده در مقابل مردها نگه داشته، در صورتی که در زمانی که پیغمبر آمد، زنها را هیچ حساب میکردند. اسلام زنها را قدرت داده است... آنچه که اسلام مخالف است، این است که اینطوری میخواهند زن را بار بیاورند که یک ملعبهای در دست مردها باشد و به قول شاه «زن باید فریبا باشد». ما میخواهیم این کلام را بگیریم، این غلط را بگیریم. ما میخواهیم زن آدم باشد مثل سایر آدمها، انسان باشد مثل سایر انسانها، آزاد باشد مثل سایر آزادها». ایشان در پاریس موکدا و صریحا اعلام داشتند که شرکت خانمها در تظاهرات و راهپیماییها ولو با منع صریح پدران و شوهرانشان مواجه شوند، واجب است و آنها حق ندارند مانع شرکت زنان شوند. طرح مسأله تکلیف شرعی زنان برای شرکت در فرآیند انقلاب از سوی امام، تمام محیطهای خصوصی و عمومی را به چالش کشید.
حضرت امام(ره) زن را نه مظهر فریب و بازیچه، بلکه او را مبدا همه خیرات و سعادتها معرفی کرد و میخواست از وجود او در ارتقا و تعالی جامعه استفاده کند. امام زن را موجودی بسیار باعظمت و کرامت میدید که سعادت و شقاوت جامعه تا حد زیادی به دست او است. یک جامعه خوشبخت از دیدگاه امام جامعهای است که زنانش تربیت شده و در جهت پرورش و هدایت، پیشرو و نمونه باشند. زن در حاشیه و کناره اجتماع نیست، بلکه محور و مرکز جامعه است. امام (ره) منشا تحولات انقلابی ایران را نخست از زنان میدانست؛ در واقع انقلاب ابتدا در میان زنان پیدا شد و سپس در جامعه جلوه کرد.
امام با تفکر خاص خود افق دید زن را وسیع کرد و حرکت زن به سوی کمال را سرعت بخشید. زن ایرانی متحول شد، راه صحیح را شناخت و دریافت بینش اسلامی و قوانین اسلامی برای او نافعتر و سودمندتر است. اندیشههای امام تاثیری عمیق و بسزا بر فرهنگ و باور زن و بر فکر و اندیشه او نهاد. امام به آنها فهماند اسلام هدفی جز حفظ شخصیت زن ندارد. زن وارد صحنه شد اما اینبار با حجاب اسلامی. آنها رعایت پوشش و حجاب اسلامی را سبب نقض حقوق خود و مخالف آزادی و فعالیتشان نمیدانستند. زنان فعالانه در انقلاب شرکت کردند و موجبات حیرت و تعجب همگان را فراهم آوردند.
در لابهلای گفتهها و نوشتههای امامخمینی در دوران مبارزه و ۲ دهه اول انقلاب، به موارد بسیاری برمیخوریم که حاکی از نظر مساعد ایشان نسبت به مشارکت اجتماعی و سیاسی زنان است. پس از پیروزی انقلاب نیز ایشان طی سخنانی که به مناسبتهای گوناگون ایراد فرمودهاند، سهم چشمگیر زنان در پیروزی انقلاب اسلامی و دوران جنگ و نیز لزوم مشارکت اجتماعی زنان در جامعه اسلامی را مورد تصریح قرار دادهاند.
امامخمینی مشارکت اجتماعی زنان را با رعایت موازین اسلامی کاملا مجاز دانسته و مورد تاکید قرار داده است. علاوه بر این ایشان در بسیاری از گفتهها و نوشتههای خویش، مشارکت سیاسی را برای زنان لازم دانسته است: «زن باید در مقدرات اسلامی مملکت دخالت کند. شما همانگونه که در نهضتها نقش اساسی داشتهاید و سهیم بودهاید، هماکنون هم باز باید در پیروزی سهیم باشید و فراموش نکنید هر موقع اقتضا کند، نهضت کنید و قیام کنید». به طور کلی از مجموع گفتارها و سخنان امامخمینی درباره زنان برمیآید که ایشان تحصیل، شرکت در امور سیاسی، اشتغال و فعالیتهای اقتصادی را مطابق تاکید و تصریح اسلام، برای زنان مجاز شمردهاند.
انقلاب اسلامی ایران ویژگیهایی دارد که در مجموع این انقلاب را در میان همه انقلابهای جهان بینظیر و بیرقیب ساخته است. یکی از آن ویژگیها، قطعا ذیسهمبودن بانوان است.
با روشنشدن نخستین شعلههای انقلاب که زمینههای آن در راهپیماییها و تظاهرات و فعالیتهای سیاسی سال 1357 شکل گرفته بود، زن ایرانی که قبل از آن تنها ایفاگر نقشی بسیار ساده و ناقص بود، حصار بیبندوباری را در هم شکست و پا به میدان علم و عمل گذاشت و سیاستهای فرهنگ استعماری را که موجودیت او را نادیده گرفته بود، زیر پا گذاشت. زنان در تاریخ انقلاب اسلامی ایران همواره به منزله بازوان توانمند انقلاب و برانگیزاننده شعلههای فروزان آن به شمار آمدهاند و نقش آنان در انقلاب اسلامی بسیار عظیم تلقی شده است؛ چنانکه امامخمینی(ره) فرمودند: «در این نهضت زنان حق بیشتری از مردان دارند».
زن ایرانی با ظهور انقلاب اسلامی تحول یافت و تحول آفرید؛ هر روز به سوی رشد و کمال تازهای راه یافت و در کوره انقلاب آبدیده و استوار شد. زنان مسلمان و متعهد کشورمان برای پیشبرد اهداف انقلاب اسلامی در صحنههای سیاسی- اجتماعی، بسیار فعال و سازنده قدم برداشتند و حرکتهای اجتماعی عظیمی با مشارکت آنان شکل گرفت.
ارسال به دوستان
یادداشتی از دکتر حمیدرضا مقدمفر
راز و رمز حیات شهیدانه
دکتر حمیدرضا مقدمفر*: یکی از مهمترین کارهای امام خمینی(ره) این بود که توانست مفاهیم ارزشمند و در عین حال مهجور اسلامی را در زندگی فردی و اجتماعی ملت ایران «عینیت» ببخشد.
«شهادت» نیز مفهومی بود که با انقلاب اسلامی و با دست مبارک حضرت امام خمینی(ره) در زندگی فردی و اجتماعی ملت ایران «عینیت» یافت.
رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت آیتالله خامنهای در این باره میفرمایند: «این مفاهیم مهمی که امام (رضوانالله علیه) از آنها استفاده کردند مثل مفهوم توکل، مفهوم تکلیف، مفهوم ایثار - اینها همه مفاهیم شرعی است دیگر- تا مفهوم شهادت، مفهوم جهاد؛ اینها مطرح شدند و با حضور امام و با تحرک امام و با تبیین امام و با خواست امام که مؤید به اراده الهی بود، وارد عمل زندگی مردم شد.... این مفاهیم را امام در بین مردم رایج کرد و اینها را از جایگاه مفهومی که همین طور در قرآن و در حدیث و مانند اینها میخواندیم و میگفتیم اما در عمل حضور نداشت، آورد در [عرصه] عمل...».
در حقیقت حضرت امام خمینی(ره) با حاکم کردن فرهنگ «احدی الحسنیین» توانست انقلاب اسلامی را شکستناپذیر کند. فرهنگی که توانست بین زمین و آسمان، دین و دنیا، حقیقت و واقعیت پیوند برقرار سازد و در دل خود انسانهایی که باید از آنها به عنوان «کَالجَبَلِ الرّاسِخِ» یاد کرد پرورش دهد.
امیرالمومنین حضرت علی علیهالسلام در وصف چنین انسانهایی میفرمایند: «المُؤمِنُ کَالجَبَلِ الرّاسِخِ لاتُحَرِّکُهُ العَواصِفُ مؤمن، چونان کوه استواری است که توفانها او را تکان نمیدهد».
امام خمینی(ره) در مکتب عاشورایی خویش چنین انسانهایی را تربیت کرد و پس از آن علمداری این حرکت را رهبر معظم انقلاب اسلامی در دست گرفتهاند که پس از دهه اول انقلاب در حالی که جامعه و بسیاری از افراد آلوده چرب و شیرین دنیا شده بودند توانستند بخوبی از این میراث امام خمینی(ره) پاسداری کنند و سرمایهها و یادگاران دوران دفاعمقدس را در متن چنین فرهنگی برای روزهای حادثه حفظ و ظرفیتهای آنها را برای نقشآفرینی در مسیر ماندگاری، پیشرفت و پیشروندگی انقلاب اسلامی ارتقا ببخشند و شکوفا کنند.
یکی از این سرمایهها شهید حاجقاسم سلیمانی بود که باید او را شاگرد اول مکتب «احدی الحسنیین» نام نهاد.
مکتبی که تربیت شدگان آن نظیر حاجقاسم اگر چه سر بر آسمان میسایند اما پا در زمین دارند.
اینچنین است که در زندگی دنیایی بیقرارند و اهل جهاد و مجاهدت. آنها نه تنها خسته نمیشوند که خستگی را خسته میکنند و از پذیرش هر سختی در راه دفاع از آرمانها و ارزشهای الهی استقبال میکنند.
سلوک امثال حاجقاسم از جنس سلوک «قاعدین» در مناسک نیست بلکه سلوکی مجاهدانه و توأم با «قیام» برای اعتلای امر الهی است. به همین دلیل است که پیروزی و شکست برای او معنا ندارد. او چون خود را از حصار تنگ عالم ماده و ناسوت رها کرده و به عوالم بالا که جز نوادر روزگار پا به آن نگذاشتهاند وارد شده است و با چشم دل لذات و شیرینی حضور در عوالم توحیدی را درک کرده است، نمیتواند سکون «قعود» در مناسک را بر «قیام» در راه خدا ترجیح دهد، لذا نفس خویش را همچون مرکبی راهوار به کار و تلاش میکشاند و به تعبیر زیبایی که خود در وصیتش به کار برده است، میخیزد و میجهد تا به مقصود برسد. او در وصیتنامهاش نجواگونه با خداوند نوشته است:
«من با این پاها در حرمت پا گذاردهام، دورِ خانهات چرخیدهام و در حرم اولیائت در بینالحرمین حسین و عباست آنها را برهنه دواندم و این پاها را در سنگرهای طولانی، خمیده جمع کردم و در دفاع از دینت دویدم، جهیدم، خزیدم، گریستم، خندیدم و خنداندم و گریستم و گریاندم، افتادم و بلند شدم. امید دارم آن جهیدنها و خزیدنها و به حرمت آن حریمها، آنها را ببخشی.... عزیزم! من از بیجاقراری و رسوای ماندگی، سر به بیابانها گذاردهام؛ من به امیدی از این شهر به آن شهر و از این صحرا به آن صحرا در زمستان و تابستان میروم.... مرا بپذیر، پاکیزه بپذیر، آنچنان بپذیر که شایسته دیدارت شوم».
این عشق دیدار نشاندهنده سابقه دیدار و آشنایی است. کسانی تشنه دیدارند که طعم دیدار را چشیده باشند و حاجقاسم نیز در این وصیتنامه راز و رمز دویدنها و جهیدنهایش را برای ما عیان کرده است؛ «دیدار خداوند».
اگر او به دنبال شهادت بود در حقیقت میخواست راه میانهای برای رسیدن به چنین مقصدی پیدا کند. او از امام خمینی(ره) آموخته بود: «شهید نظر میکند به وجهالله» برای همین در تب و تاب این نظر کردن به وجهالله در کوه و بیابان پروانهوار خود را به آتش میزد و از «جانفدایی» در این راه واهمه نداشت.
ویژگی مهم حاجقاسم این بود که «عاشق صادق» بود و از براق «شهادت» که او را به این مقصد اعلی میرساند پروا نداشت و چه بسا دیوانهوار در پی آن بود. که خوش گفتهاند: «در مسلخ عشق جز نکو را نکشند/ روبهصفتان زشت خو را نکشند/ گر عاشق صادقی ز مردن نهراس/ مردار بود هر آنکه او را نکشند»
اگر چه مدعیان فراوانند و روبهصفتانه و فریبکارانه از شهادت میگویند و ادعای جانفدایی دارند اما حاجقاسم «شیر» و «مرد» این میدان بود و صادقانه از مرگ در راه خداوند و نیل به فیض عظمای شهادت استقبال میکرد و به آنچه گفت خود عامل بود که گفت: «تا کسی شهید نبود، شهید نمیشود. شرط شهید شدن، شهید بودن است».
و خوشا به حالش که این ادعایش درباره خودش به امضای رهبر و مولایش که خود را «جانفدای» او میدانست رسید و امام خامنهای در وصف او فرمودند: «از قول شهید نقل شد، در یک سخنرانی گفته بود که کسی که شهید زندگی کند، شهید میشود و آنجور زندگی کرد؛ واقعاً شهید زندگی کرد؛ شهیدانه زندگی کرد».
تعبیر زیبای امام خامنهای گویای این حقیقت هم هست که انسانهایی مانند حاجقاسم انسانهایی ماورایی نیستند بلکه از جنس همه مردم و این دنیایی هستند اما با درک حقیقت زندگی و صادقانه و خالصانه قدم گذاشتن در مسیر بندگی توانستهاند هم محبوب مردم و هم محبوب پروردگار عالم شوند.
راهی که شهید سلیمانی رفته است فراروی همه انسانها گشوده است و همگان میتوانند رهسپار این راه خوشفرجام شوند، لیکن باید عزم و اراده لازم برای قدم نهادن در این راه و صبر و استقامت در تحمل ناهمواریهای آن داشته باشند. این یعنی شهیدانه زندگی کردن.
* دبیر ستاد مردمی سومین سالگرد بزرگداشت شهید سپهبد حاجقاسم سلیمانی
ارسال به دوستان
مجلس نمایندگان آمریکا در سالگرد 6 ژانویه و بعد از عدم انتخاب رئیس مجلس بار دیگر تعطیل شد
سقوط دوم کاپیتول!
گروه بینالملل: ۲ سال پس از سقوط امنیتی «کاپیتول» در آمریکا، یک بار دیگر کنگره این کشور سقوط کرد اما این بار سقوط سیاسی بود. طرفداران ترامپ بار دیگر به اصل دموکراسی آمریکایی حمله کردند و این بار باعث شدند کنگره این کشور بعد از 164 سال تعطیل شود. انتخابات میاندورهای کنگره آمریکا چند ماه قبل به پایان رسید و جمهوریخواهان توانستند در مجلس نمایندگان این کشور دست برتر را پیدا کنند. فیلهای آمریکا با کسب 221 کرسی در مقابل حزب الاغهای این کشور با 212 صندلی پیروز مجلس نمایندگان شدند. به همین علت این جمهوریخواهان هستند که باید رئیس آینده مجلس نمایندگان را انتخاب کنند؛ رئیسی که باید 218 رای برای کرسی ریاستش کسب کند. جمهوریخواهان سراغ «کوین مککارتی»، رهبر اقلیت مجلس نمایندگان فعلی رفتند تا او را رئیس کاپیتول کنند اما یک موضوع مانع اصلی ریاست مککارتی شد و آن «طرفداران ترامپ» بودند؛ 20 نفری که اکنون به عنوان شورشی در بین جمهوریخواهان شناخته میشوند. حتی برخی طرفداران ترامپ که در ماجرای ششم ژانویه ۲ سال قبل حضور داشتند یا از طریق فضای مجازی مردم را تحریک به قیام علیه دموکراتها و انتخابات این کشور میکردند، وارد مجلس شدند. در 11 دور رایگیری که انجام شد، مککارتی نتوانست 218 رای کسب کند و هر بار رای او هم کمتر شد. این 20 نفر هر بار به مککارتی رای ندادند. آش سیاسی جمهوریخواهان به حدی شور شد که حتی ترامپ برای حل اختلافها پادرمیانی کرد. او توئیت زد و اعلام کرد بازی تمام است و از طرفداران خود خواست به مککارتی رای دهند اما حتی حرفهای دونالد هم طرفدارانش را برای رای به کارتی متقاعد نکرد و در دور یازدهم رایگیری باز نامزد اصلی جمهوریخواهان برای ریاست مجلس رای نیاورد. در مقابل اما دموکراتها یکدست هستند و همگی به «حکیم جفریز» نامزد خود رای دادند و او در هر بار رایگیری 212 رای آورد. این اختلاف بزرگ باعث شد مجلس نمایندگان آمریکا بعد از 164 سال تعطیل شود. این نخستینبار از سال 1860 است که مجلس برای تعیین رئیس جدید به بیش از 11 بار رایگیری نیاز دارد که عمق فاجعه سیاسی در این کشور را نشان میدهد. شبکه خبری «سیانان» در گزارشی نوشت این موضوع نشان داد طرفداران ترامپ بار دیگر باعث شورش در آمریکا شدند و این شورش اکنون سیاسی است. از طرف دیگر آمریکا ۲ سال بعد از سقوط کنگره که به ماجرای ششم ژانویه مشهور شد، با مسائل مختلفی دست و پنجه نرم میکند. خروج فاجعهبار از افغانستان، شکست در سوریه، عراق و یمن، سردرگمی در جنگ اوکراین و روسیه و از همه مهمتر نداشتن استراتژی مناسب برای مقابله با چین، واشنگتن را با چالشهای بزرگ روبهرو کرده است. به همین دلیل بود که «فرانسیس فوکویاما»، استاد برجسته علوم سیاسی و نظریهپرداز معروف «پایان تاریخ» سال گذشته در مصاحبه با نشریه اکونومیست گفته بود هژمونی آمریکا رو به پایان است. در حال حاضر مهمترین عامل افول آمریکا در عرصه جهانی، مسائل داخلی و شکاف عجیب و غریب در درون ایالات متحده است. انتخابات تعیین ریاست مجلس نمایندگان این موضوع را آشکارا نمایان کرد. روزنامه واشنگتنپست درباره وضعیت حزب جمهوریخواه مطلبی را منتشر کرده که خیلی معنادار است. این روزنامه مینویسد: «حزب جمهوریخواه امروز اساساً یک دسته از گرگها هستند. نسبت به هر کدام از ارکان دموکراسی (مثل قانون و انتخابات) که میبینند، با عصبانیت تشر میزنند. حالا مشخص میشود وقتی شروع به تخریب خانهها کردی (ارکان دموکراسی را زیر سوال بردی)، ویرانی تنها دلیل وجودت میشود. کوین مککارتی اکنون باید این مساله را بفهمد». شدت حضور ترامپیستها در آمریکا به حدی است که به شوخی کاربران فضای مجازی هم تبدیل شده است. در تصویری منتشر شده، طرفداران ترامپ به این موضوع اشاره کردند که ترامپ به همراهی نمایندگان جمهوریخواهی مثل «مت گیتس»، نفوذ افراد مهمی مثل میچ مککانل (سیاستمدار کهنهکار جمهوریخواه و رهبر اقلیت جمهوریخواهان در سنا)، کوین مککارتی (رهبر سابق اقلیت جمهوریخواهان در مجلس نمایندگان و گزینه اصلی ریاست مجلس فعلی) و رانا مکدانیل (رئیس کمیته ملی جمهوریخواهان) را در میان محافظهکاران از بین برده است. «مت گیتس» عضو جمهوریخواه مجلس نمایندگان آمریکا از ایالت فلوریدا بامداد روز گذشته ضمن اشاره به رای دادنش به ترامپ، پیشنهاد کرد او به عنوان رئیس این نهاد انتخاب شود. این پیشنهاد مضحک در حالی است که ترامپ عضو مجلس نمایندگان آمریکا نیست و به همین دلیل امکان قرار گرفتن نام او به عنوان نامزد ریاست بر این نهاد قانونگذار وجود ندارد. با این حال ترامپ پیش از این پیشنهاد، تصویری را در صفحه شخصی خود در شبکه اجتماعی «تروثسوشال» منتشر کرده بود که او را در جایگاه ریاست مجلس نمایندگان آمریکا نشان میداد. مککارتی با یک گروه مخالف در حزب جمهوریخواه روبهرو است که خواستار تغییرات در نحوه عملکرد مجلس نمایندگان هستند. اگرچه او در برابر بسیاری از خواستههای آنها تسلیم شده اما همچنان از رای لازم برخوردار نیست. مککارتی اصرار دارد کنارهگیری نمیکند و تا زمانی که بتواند حمایت لازم را به دست آورد، تلاش خواهد کرد. در این میان جو بایدن بامداد پنجشنبه ضمن درخواست از اعضای جمهوریخواه مجلس نمایندگان برای پایان دادن به تفرقه خود، گفت این درگیری آشفته بر سر ریاست فقط چهره آمریکا را مخدوش میکند. به نوشته خبرگزاری رویترز، رئیسجمهور آمریکا در اینباره توضیح داد که تأخیر در انتخاب رئیس مجلس نمایندگان، باعث میشود متحدان و دشمنان آمریکا اینگونه فکر کنند که واشنگتن هنوز از آشوب حمله هواداران ترامپ به ساختمان کنگره رها نشده است. وی در ادامه گفت اگر جنگ داخلی بین جمهوریخواهان در مجلس نمایندگان ادامه یابد، ممکن است غیرمنتظرهترین نامزد و حتی یک تازهکار به ریاست این نهاد انتخاب شود. برگزاری این تعداد رایگیری برای انتخاب رئیس مجلس نمایندگان آمریکا از سال ۱۸۶۰ که در آمریکا بر سر مساله بردهداری تنش وجود داشت بیسابقه است. سال ۱۸۶۰ رئیس مجلس نمایندگان آمریکا بعد از ۴۴ دور رایگیری برگزیده شد. همانطور که اشاره شد گروهی متشکل از ۲۰ نماینده تندروی جمهوریخواه با خودداری از رای دادن به مککارتی جلوی انتصاب او به ریاست مجلس نمایندگان آمریکا را گرفتهاند. وی برای رسیدن به این سمت به ۲۱۸ رای نیاز دارد.این اعضای حزب جمهوریخواه، این نماینده اهل کالیفرنیا را با وجود آنکه مورد حمایت دونالد ترامپ قرار گرفته، به اندازه کافی محافظهکار نمیدانند. «رالف نورمن»، نماینده جمهوریخواه کارولینای جنوبی که یکی از این شورشیان است به «بیبیسی» گفت به مککارتی اعتماد ندارد. این نماینده کنگره اظهار کرد تیم حامیان مککارتی در هفتههای منتهی به این بنبست، آنها را تهدید کرده بودند در صورت عدم همراهی با دستور کار سیاسی، علیه آنها اقدام تلافیجویانه انجام دهند. نورمن گفت: «قرار شد ما از کمیتهها اخراج شویم. ما قرار است هر امتیازی را که داشتیم از دست بدهیم و اساساً به آنها گفتیم اگر قرار است نتوانیم سوال بپرسیم، اگر قرار است نتوانیم قدرتمندترین فردی را که در تدارک برای منصوب کردنش هستیم بسنجیم، پس همان بهتر که خارج شویم». به نظر میرسد طرفداران ترامپ در حال انتقام از جمهوریخواهان سنتی هستند. آنها میدانند این طیف تمایلی ندارد ترامپ در انتخابات سال 2024 شرکت کند و روی گزینههای سنتی مانند دنتیس و پنس سرمایهگذاری کردهاند. به همین علت بود که ترامپ در سخنانی گفته بود شاید از حزب جمهوریخواه برود و حزبی سوم تشکیل دهد. اصلیترین عامل این بحران در کنگره در واقع تشدید شکافها و دوقطبیهایی موجود در جامعه است. شکافها و دوقطبیها اول در بین احزاب رقیب در جامعه آغاز میشود و در مرحله بعد، این شکافها به نهادها و سازمانها تسری پیدا میکند، بویژه اگر این نهادها و سازمانها با سلایق حزبی خاصی اداره شوند. در مرحله بعدی، وقتی این شکافها شدیدتر شد، به لایههای پایینتر رسوخ میکند و سلایق مختلف داخل یک حزب با هم درگیر میشوند. این اتفاقی است که امروز در حزب جمهوریخواه آمریکا شاهد هستیم. امروز، فضای دوقطبی در سپهر سیاسی آمریکا به درون حزب جمهوریخواه رسوخ کرده است و شاهد دعوای ۲ دسته از جمهوریخواهان در کنگره هستیم. یک دسته که طرفداران ترامپ هستند، معتقدند در انتخابات 2020 تقلب رخ داده است و دعاوی مطرح شده در این باره را علیالدوام تکرار میکنند و مشروعیت ساختار سیاسی کنونی حاکم بر ایالات متحده به رهبری جو بایدن را زیر سوال میبرند که رهبری این دسته از سناتورها را سناتور کوین مککارتی بر عهده دارد که از حامیان اصلی ترامپ محسوب میشود. دسته مقابل ترامپیستها، آن دسته از جمهوریخواهان هستند که بر این باورند به رغم نقدهای موجود نباید بحث را ادامه داد و به جای ماندن در تاریخ و گذشته، باید به آینده نگریست. این دسته، مصالحهجویی را بر ساختارشکنی و براندازی ترجیح میدهند و اولویت خود را حفظ نظام حاکم بر ایالات متحده آمریکا میدانند. فارنافریز در گزارشی تفصیلی به این موضوع پرداخته است. این مجله مینویسد: «ترامپ ۲ سال است سیستم انتخاباتی آمریکا را زیر سوال میبرد، همین موضوع سبب شد سطح سیاسی آمریکا نزد جهانیان کاهش یابد و کشورهای مثل چین و روسیه از این مورد سوءاستفاده کنند». سایت پولیتیکو هم نوشت: «افرادی که مستقیم یا غیرمستقیم در ماجرای ششم ژانویه دست داشتند، امروز دوباره یک آشوب سیاسی در آمریکا و کنگره راه انداختهاند. یکی از اعضای منتخب مجلس به نام «پیت آگیلار» (از کالیفرنیا) در پاسخ به سوالی درباره رابطه مخالفان مککارتی و 6 ژانویه گفت: «بعضی اعضا به وضوح سابقه مخالفت با هنجارهای دموکراتیک دارند. اگر پیامهای متنی مارک مدوز و گزارش 6 ژانویه [رئیس سابق کارکنان کاخ سفید] را بخوانید، واضح است دقیقاً درباره چه کسی صحبت میکنیم».
روزنامه اینترنتی رایالیوم هم در گزارشی نوشت: «بسیاری از افراد در آمریکا و اروپا درباره پیشگوییهای دهگانه دیمیتری مدودف، معاون رئیس شورای امنیت ملی روسیه درباره حوادث سال جدید که مهمترین آنها تجزیه آمریکا، تشدید بحران داخلی در این کشور، استقلال ایالتهای کالیفرنیا و تگزاس و الحاق آنها به مکزیک بود، ابراز تردید کردند اما ناکامی مجلس نمایندگان آمریکا برای انتخاب رئیس جدید، بعضی بخشهای این پیشگوییها بویژه درباره دودستگی و تجزیه آمریکا و شاید جنگ داخلی در این کشور را تایید میکند. موضوع فقط مربوط به موفقیت یا ناکامی مجلس نمایندگان آمریکا در انتخاب کوین مککارتی به عنوان رئیس این مجلس نیست، بویژه که احتمال انتخاب شدن او در رایگیریهای بعدی وجود دارد و دونالد ترامپ از طرفداران افراطیاش خواست به او رای بدهند. دودستگی بزرگی که این رایگیری نشان داد، بین جمهوریخواهان و دموکراتها، بین شمال و جنوب و مناطق مرکزی آمریکا یا شرق و غرب آن نبود، بلکه بین نمایندگان خود حزب جمهوریخواه بود و فاجعه بزرگ همین است. مجلس نمایندگان بالاترین نهاد قانونگذاری در آمریکاست و رئیس آن، سومین شخصیت در صحنه سیاسی این کشور محسوب میشود و هرج و مرج ۳ روز گذشته در آن، بیانگر میزان شکاف در نهادهای سیاسی و قانونگذاری آمریکا در شرایط دشواری است که در آن، شاهد کشمکش بین قدرتهای بزرگی هستیم که میخواهند آمریکا را از کرسی سلطه بر جهان پایین بکشند. بیشتر راستگرایان افراطی در حزب جمهوریخواه که متهم به رویکردهای نژادپرستانه هستند، حاضر نشدند به مککارتی، مهمترین و قویترین نامزد ریاست مجلس نمایندگان رای بدهند، زیرا میگویند او به دونالد ترامپ که ممکن است در انتخابات آینده ریاستجمهوری نامزد شود، وفاداری کافی ندارد. شاید ترامپ برای حفظ انسجام و وحدت حزب جمهوریخواه، از طرفدارانش خواست به مککارتی رای بدهند. شاهد جنگ نامحدود بین نمایندگان حزب جمهوریخواه در مجلس نمایندگان آمریکا هستیم و اگر هم برای آتشبس توافق شود، ممکن است موقت باشد و شاید مقدمات جنگ خطرناکتر بین جمهوریخواهان و دموکراتها را در ماههای آینده فراهم کند. احتمال تجزیه آمریکا و غرق شدن آن در جنگ داخلی وجود دارد و معاون رئیس شورای امنیت ملی روسیه برای فهمیدن آن، نیازی به سحر و جادو نداشته است، بلکه واقعیتهای میدانی و تحلیلهای بسیاری از کارشناسان سیاسی در آمریکا، بیانگر آن است و این موضوع را تایید میکند».
از سوی دیگر در حالی که آمریکا با تمام این معضلات و مشکلات روبهرو است ولی رئیسجمهور این کشور در حال توهین به کشورهای جهان است و لافهای توخالی میزند. جو بایدن که به گافهای کلامیاش معروف است، در سخنرانی چهارم ژانویه خود در کنتاکی «سالادی از کلمات» را به خورد مخاطبان داد. به گزارش فاکسنیوز، بایدن ۸۰ ساله در صحبتهای خود نزدیک پل «برنت اسپنس» برای تعریف کردن از موفقیتش در تصویب بودجه زیرساختی و اهمیت همکاری دوحزبی با «میچ مککانل» رهبر اقلیت جمهوریخواهان در سنا گفت: بهترین روزهای ما پیشرو قرار دارد نه پشت سر ما. مدتهاست که گفتهام. به آن باور دارم. هرگز، هرگز و هرگز تا این اندازه درباره چشمانداز آمریکا خوشبین نبودهام. و امروز (هم) هستم. هرگز، هرگز! وی در ادامه با بیان اینکه «به بیش از ۱۴۰ کشور در سراسر جهان سفر کردهام»، به شکلی نامفهوم به نظر میرسد گفت: «عبارتی از محله قدیمی را به شکلی متفاوت بازگو میکنم: بقیه کشورهای جهان وصله روی شلوار جین ما نیستند، اگر ما کاری که میخواهیم و باید را بخواهیم انجام دهیم». این اظهارات وی واکنشهای زیادی را برانگیخت و اغلب این سوال مطرح شد که او اصلا چه گفت. «باز پترسون» ستوننویس وبلاگ سیاسی محافظهکار آمریکایی RedState در توئیتی با انتشار این بخش از ویدئوی اظهارات بایدن نوشت: «در اپیزود امروزِ جو بایدن چه کوفتی گفت؟» کلود تامپسون، خبرنگار نشریه آمریکایی نشنالریویو پرسید: «چی؟» کوین مکماهون توییت کرد: «محله قدیمی او واقعاً این را میگفت؟» ابیگل مارون دبیر مطبوعاتی سناتور جاش هاولی نوشت: «کاملا منطقی است اگر مغزت خمیر نرم شده باشد».
رئیسجمهور آمریکا که بارها در جلسات مختلف دچار آلزایمر لحظهای یا چرت زدن شده است، این بار مردم جهان را خطاب قرار داده و میگوید آمریکا هر کاری در جهان خواهد کرد! به نظر میرسد آمریکا وارد ۲ سال خطرناک شده است. از سویی بایدن قادر به حل مشکلات این کشور نیست و از طرفی هم ترامپ قصد ندارد اسیر صحنهآرایی دموکراتها شود. پرونده ترامپ از سوی کمیته بررسی شورش ششم ژانویه تکمیل و منتشر شده است؛ کمیتهای که در مجلس نمایندگان آمریکا درباره شورش سال ۲۰۲۱ حامیان دونالد ترامپ و حمله به کنگره این کشور تحقیق میکند. این کمیته یک احضاریه قانونی برای این رئیسجمهور سابق آمریکا صادر کرده است. با این حال ترامپ یک روز بعد از آنکه این کمیته متفقالقول به ملزم کردن رئیسجمهوری سابق آمریکا به ایراد شهادت و ارائه اسناد درخواستی به موجب این احضاریه رای داد، نامه تندی را در پاسخ به این اتفاق منتشر و در آن بدون توجیه ادعا کرد انتخابات سال ۲۰۲۰ از او دزدیده شده است. ترامپ در این نامه ۴ صفحهای که به سبک ادبیاتش در پستهای شبکههای اجتماعی نوشته شده است، بیان کرد: این یادداشت را نوشتم تا خشم و ناخرسندی و شکایتمان را از این ابراز کنم که به رغم صدها میلیون دلار پول صرفشده روی تحقیقاتی که از نظر بسیاری یک حقهبازی و عملیات تعقیب موهومات بود و به رغم درخواستهای قدرتمند و شدیدی که از شما شد، حتی یک لحظه کوتاه را صرف بررسی تقلب انتخاباتی وسیعی که در زمان انتخابات ریاستجمهوری ۲۰۲۰ به وقوع پیوست، نکردید. او در ادامه نامهاش ادعا کرد حامیانش که حدود ۲ سال قبل به ساختمان کنگره آمریکا حمله کردند، میهنپرستان بزرگ آمریکایی هستند. وی نوشت: روز انتخابات در حال نزدیک شدن است. ما خواستار کسب پاسخ درباره «جنایت قرن» هستیم.
روز پنجشنبه کمیته مسؤول تحقیقات درباره حوادث ششم ژانویه ۲۰۲۱ در مجلس نمایندگان آمریکا متفقالقول با ۹ رای مثبت بدون رای منفی ترامپ را برای ایراد شهادت در کنگره و ارائه اسناد درخواست شده احضار کرد. ترامپ در صورتی که نخواهد از این احضاریه کنگره تبعیت کند، سرنوشتی مشابه سرنوشت «استیون بنن»، استراتژیست ارشد سابق و متحد سیاسی دیرینه خود پیدا خواهد کرد. بنن ماه ژوئیه در ارتباط با ۲ مورد اتهام اخلال در فعالیت کنگره به خاطر عدم تبعیت از احضاریه این کمیته و تحویل اسناد درخواستی آن محکوم شناخته شد. انتظار میرود حکم مجازات او در ارتباط با این پرونده ۲۱ اکتبر صادر شود و احتمالا با یک سال حبس به ازای هر فقره جرمش و جریمه بین ۱۰۰ تا ۱۰۰ هزار دلار مواجه شود. اگر ترامپ هم با درخواست این احضاریه برای ارائه شهادت موافقت نکند، ممکن است با اتهامات مجرمانه و زندان روبهرو شود.
***
تضعیف دموکراسی آمریکایی
فارن افریز نوشت: فرسایش دموکراسی در آمریکا به پکن و مسکو کمک میکند ایده دموکراسی آمریکایی را بیاعتبار کنند. اگر قرار است دموکراسی آمریکایی یک بار دیگر به عنوان نمونهای برای الهام بخشیدن به دیگران خدمت کند، باید در داخل کشور تقویت شود. تنها در این صورت است که واشنگتن میتواند در نبرد برای قدرت نرم جهانی پیروز شود.
ارسال به دوستان
داوری عجیب بازی پرسپولیس و نساجی
انصافا دقت کن
واکنش عجیب داور بازی پرسپولیس و نساجی به توهینی که احمد موسوی به مهدی ترابی کرد زمینهساز جنجال در ورزشگاه آزادی شد. در هفته پانزدهم لیگ برتر تیمهای پرسپولیس و نساجی به مصاف هم رفتند که این بازی با نتیجه ۵ بر یک به سود سرخپوشان خاتمه پیدا کرد و شاگردان گلمحمدی توانستند عنوان قهرمانی نیمفصل را به دست آورند. حاشیه اصلی بازی در اوسط نیمه دوم رقم خورد؛ جایی که در یک صحنه درگیری کلامی و سپس فیزیکی مختصری بین احمد موسوی، بازیکن نساجی و مهدی ترابی، بازیکن پرسپولیس به وجود آمد که در نهایت علی صفایی، داور بازی این غائله را با دادن کارت زرد به موسوی و ترابی و در ادامه کارت قرمز به ترابی خاتمه داد. مهدی ترابی که سالهاست در بالاترین سطح فوتبال ایران و تیمملی بازی میکند تاکنون بدون حاشیه فوتبال خود را ادامه داده اما در این بازی آنچنان توهین بدی شنید که بازیکن آرامی مثل او را هم عصبانی و مجبور به واکنش کرد به طوری که برخی بازیکنان بعد از بازی گفتند تاکنون اینگونه ترابی را عصبانی ندیده بودند.
توهین زشت یک بازیکن فوتبال که به نظر میرسد با این کارها به دنبال سوار شدن بر موج احساسات عدهای از مردم است در راستای مصاحبههای عجیبی بود که در چند وقت اخیر انجام داده است. حال سوال این است: آیا موسوی به دنبال برهم زدن تمرکز یک ملیپوش کمحاشیه مثل ترابی بوده؟ به نظر میرسد موسوی این سناریو را که از پیش از بازی آغاز کرده بود در جریان بازی تکمیل کرد.
یک بازیکن پرحاشیه که حتی در استقلال هم روزهای خوبی نداشت این بار با توهینی زشت کاری کرد که یکی از آرامترین بازیکنان یک دهه اخیر فوتبال ایران از کوره در برود. به نظر میرسد کمیته انضباطی فدراسیون فوتبال و حتی کمیته اخلاق باید به این مساله عجیب ورود کنند، چرا که اگر پیش از این با این موضوع و اقدامات مشابه مقابله میکردند کار به اینجا نمیرسید. این بازی میتوانست با جذابیت بالا خاتمه پیدا کند اما این حواشی نقطه سیاهی در این بازی بود تا کام خیلیها تلخ شود. صحبت فقط از احمد موسوی نیست، بلکه صحبت از فوتبالیستهایی است که در شرایط فعلی به دنبال مطرح کردن خود در جایی خارج از مستطیل سبز هستند و بهترین راه را در این فرضیه پیدا کردهاند که بدنامی بهتر از گمنامی است. شاید باید برای یک بار هم که شده بساط اینگونه اتفاقات زشت و غیرورزشی برای همیشه برچیده شود تا شاهد توهین به اعتقادات شخصی یک فوتبالیست نباشیم. این مهم قطعاً ورود نهادهای نظارتی و انضباطی را میطلبد تا ریشه چنین جریاناتی خیلی زود خشک شود.
به گواه اکثر افراد کنار زمین از جمله عکاسان و... موسوی توهین زشتی به ترابی و اعتقادات او داشته که علی صفایی، داور بازی براحتی و با مماشات از این صحنه عبور کرده است. در حالی که اگر از ابتدا برخورد قاطعی با فرد توهینکننده (موسوی) داشت شاید اتفاق بعدی رخ نمیداد. این نوع برخورد داور هم در نوع خود سوالبرانگیز است. در این باره هم قطعا کمیته داوران باید نظارت بیشتری بر عملکرد داوران خود داشته باشد و به نظر میرسد اینگونه داوران خودشان هم از مسببان جنجالسازی در زمین مسابقه هستند که نیاز به برخورد انضباطی دارند. البته استوریهای چند ماه اخیر صفایی نشاندهنده نوع فکر او است و به کلی مشخص بود که این داور به گونهای منتظر انتقام از مهدی ترابی بود. اینکه یک بازیکن به خودش اجازه دهد چنین توهین بیشرمانهای به عقاید ملی و مذهبی بازیکن حریف کند و داور بیتفاوت از کنارش بگذرد، موضوعی نیست که اتفاقی قلمداد کنیم. امید آن میرود که حراست و کمیته اخلاق فدراسیون فوتبال به صورت ویژه و با لحاظ کردن همه جوانب قضیه، سریعاً به این پرونده رسیدگی کنند. فیلمهای بازی گویای این مطلب است که ابتدا موسوی درگیری را شروع کرد و 2 بار به صورت ترابی زد و کارت زرد دریافت کرد اما از ادامه ماجرا روایت صریح و صحیح و دقیقی در دست نیست. بنا به گفته کارشناسان با تعدد رفتار خشونتبار موسوی، وی باید مستقیم از زمین بازی اخراج میشد.
ارسال به دوستان
وزیر راه و شهرسازی:
ناوگان فرسوده نوسازی میشود
وزیر راه و شهرسازی با اشاره به اینکه با استفاده از توان داخلی و واردات، نوسازی ناوگان تسریع خواهد شد، از بررسی سهمیه سوخت ناوگان باری و ابلاغ رویههای جدید درباره شرکتهای واسط بین رانندگان و صاحبان بار خبر داد. سید ابراهیم رئیسی ظهر پنجشنبه ۱۵ دی در آخرین بخش از برنامههای سفر نیمروزه خود به شهرستان بهارستان به پایانه باربری این شهرستان رفت و در جمع رانندگان، کامیونداران و متصدیان شرکتهای باربری این پایانه حضور یافت و به شکل مستقیم و بیواسطه از مطالبات، درخواستها و مسائل آنان مطلع شد. در حاشیه این بازدید مهرداد بذرپاش از پیشبینی تسهیلات دولت برای نوسازی خودروهای فرسوده بویژه در حوزه حملونقل باری خبر داد. همچنین بذرپاش در ارتباط زنده تلفنی با بخش خبر ۱۴ شبکه یک سیما در حضور سرزده رئیس جمهور در پایانه اکبرآباد و مشکلات مطرح شده در حوزه حملونقل ترانزیتی جادهای اظهار داشت: یکی از مشکلاتی که این ناوگان گسترده از آن رنج میبرد بحران فرسودگی خودروهاست. وی با بیان اینکه ۳۷۸هزار دستگاه کامیون در جادههای کشور در حال تردد هستند، افزود: هر چقدر خودروها فرسوده باشند به دنبال آن مصرف سوخت بالا میرود و مشقاتی را نیز برای رانندگان ایجاد میکند. عضو کابینه دولت سیزدهم با تاکید بر اینکه بنا به دستور ریاست جمهوری باید از توان تولید داخل برای جابهجایی ۵۰ درصد ناوگان فرسوده اقدام کنیم، تصریح کرد: در صورتی که توان تولیدات داخل نتوانست نیاز را برطرف کند با واردات خودروهای دارای عمر کمتر از ۳ سال به جبران آن خواهیم پرداخت. بذرپاش با قدردانی از زحمات رانندگان صنعت حملونقل جادهای به مشکلات آنها اشاره کرد و افزود: درباره بیمه رانندگان اقداماتی در دستور کار قرار دارد، لذا از عمده مشکلات دیگر این عزیزان تامین لاستیک، روغن و قطعات است که روغن با تامین از شرکتهای داخلی در حال مرتفع شدن است و درباره لاستیک نیز ۴ میلیون حلقه مورد نیاز سالانه کشور است. وی به سهمیه سوخت رانندگان حملونقل جادهای نیز اشاره کرد و گفت: سهمیه ۳۰۰ لیتری سوخت که بنا به پیمایش نیز قابل تغییر است مورد اعتراض این قشر قرار گرفته که این موضوع در دستور اصلاح قرار گرفته است. وزیر راه و شهرسازی بخش دیگری از مشکلات را نحوه تعامل رانندگان با شرکتهای واسط عنوان کرد و بیان داشت: از سازمان راهداری درخواست کردیم رویههای اصلاحی را تدوین کند و تا چند روز آینده آن را ابلاغ خواهیم کرد. وی با اشاره به در دستورکار قرار گرفتن سکوهای مجازی در سازمان راهداری خاطرنشان کرد: با راهاندازی این بستر بحث واسطهها کم خواهد شد و خود رانندگان از این طریق به بار با کمترین هزینه دسترسی پیدا میکنند. به گفته بذرپاش، هدف وزارت راه و شهرسازی نوسازی ناوگان فرسوده در سریعترین زمان است. ارسال به دوستان
محمدجواد لاریجانی: عبدالحمید پروژه دشمنان ایران را پیش میبرد
مسجد مکی مسجد ضرار
گروه سیاسی: در پی اظهارات ضدملی و ضدمذهبی عبدالحمید اسماعیلزهی، امام جمعه اهل سنت شهر زاهدان، محمدجواد لاریجانی، تحلیلگر مسائل سیاسی و بینالملل در گفتوگویی با خبرگزاری فارس، در واکنش به مواضع اخیر اسماعیلزهی گفت: در دوره اصلاحات به عبدالحمید میدان دادند و در مواردی که او امروز فکر میکند توانمندی دارد، فراموش کرده این توانمندیها مرتبط با کجا بوده است.
وی با بیان اینکه درباره تحریکاتی که امروز آقای عبدالحمید انجام میدهد دولتهای آقایان روحانی و خاتمی مسؤولیت مهمی دارند، گفت: جبهه انقلاب بر اساس حقمداری و تحمل دیگران است. جمهوری اسلامی بر اساس اسلام منبعث از مکتب اهل بیت تشکیل شده و مکتب اهل بیت هم فقط برای ایران نیست.
لاریجانی یادآور شد: اساس کار ما بر این نیست که به مسائل فرقهای دامن بزنیم اما ایشان (عبدالحمید) به طور کلی فاقد حیثیت علمی است و مدام به تمام تحریکات اجانب و فرقههای مختلف دامن میزند. تحلیلگر مسائل سیاسی تصریح کرد: این نیاز امروز وجود دارد که جبهه انقلاب با عبدالحمید تعارف را کنار بگذارد؛ او نمیتواند در داخل ایران باشد و بگوید من ایرانی هستم ولی در کشور سیاست دشمنان ایران را پیش ببرد.
لاریجانی تصریح کرد: خدمتی که جمهوری اسلامی در منطقه سیستانوبلوچستان کرد، در تاریخ این خطه بینظیر است. به عنوان مثال این خدمت در حوزه زنان هم قابل توجه است، در آن منطقه که قبل از انقلاب حتی برای زنانشان شناسنامه نمیگرفتند و آنها را فرزند حساب نمیکردند، جمهوری اسلامی خانمها را در این استان به مدرسه فرستاد و برای آنها دانشگاه درست کرد.
وی گفت: دشمن زنان در منطقه سیستانوبلوچستان همین آقای مولوی عبدالحمید و اطرافیانشان هستند و اینها برای زنان ارزش قائل نیستند. لاریجانی اضافه کرد: مسجد مکی کاملا مصداق مسجد ضرار است، یعنی مسجد نیست و آنجا دقیقاً محل توطئه است. مسجد مکی امروز به مسجد ضرار تبدیل شده است. از آنجا حرفهای متعفن بیرون میآید و حرفهای اسلامی بیرون نمیآید و حرفهای کسانی از این مسجد بیرون میآید که در بیرون مرزها علیه اسلام توطئه میکنند. کار جبهه انقلاب در این باره کاملا روشن است و باید در این زمینه محکم ایستادگی کند. لاریجانی همچنین افزود: سیستانوبلوچستان از ایران جدا شدنی نیست. دشمن حتی نمیتواند یک وجب از خاک ما را جدا کند و جرات این کار را هم ندارد اما ما باید به داد مردم سیستانوبلوچستان برسیم و آنها را از این اغوا خارج کنیم.
ارسال به دوستان
آغاز پخش سریال سقوط و موضع درست تلویزیون و شبکه نمایش خانگی
مالکیت متن حذف حاشیه
محمدعلی میرزایی: «صداوسیما درباره سرنوشت سریالهای خود تصمیم میگیرد»؛ این مهمترین و تازهترین صحبتهای پیمان جبلی، رئیس رسانه ملی در واکنش به اظهارات برخی سلبریتیها برای پخش آثارشان از تلویزیون و رسانههای تحت مالکیت این سازمان است؛ مسالهای که متاسفانه همواره در بدنه رسانه بویژه رسانه ملی وجود داشته و یکی از حواشی این مساله زمانی رخ میدهد که بازیگر یکی از آثار مشکلی را به وجود میآورد و موجب میشود آن فیلم یا سریال در یک برهه نسبتا طولانی به پستو برود که اقدام مناسب نهادهای مربوطه برای خارج کردن آن اثر از انزوا را میطلبد.
حالا رئیس رسانه ملی هم نسبت به حواشی اخیر شبکه نمایش خانگی واکنشهایی داشته است؛ موضعی که به نظر عقلانی میرسد. او درباره سرنوشت سریالهایی که بازیگران آن با جریانات اخیر همراهی کردهاند به یکی از رسانهها اینطور گفته است: «تصمیمگیری در ارتباط با برنامههایی که از قبل ساخت شده و هزینههایی برای آنها صرف شده است در اختیار سازمان صداوسیما قرار دارد و نه افرادی که در این برنامهها در قالبهای مختلف ایفای نقش کردهاند».
پیمان جبلی افزود: متناسب با نوع شخصیت، موضعگیریهای آنها و همچنین نقش و تاثیری که داشتند در راستای کار تولیدی تصمیماتی اتخاذ میشود، هدف ما بر این است که از کارهای تولید شده حداکثر استفاده را داشته باشیم، البته در ادامه مسیر و تداوم فعالیت چهرههای تلویزیونی و سایر عوامل حتما این ملاکها و معیارها را در نظر خواهیم گرفت.
این مساله در گذشته هم مسبوق به سابقه بوده و برخی از چهرههایی که تا پیش از این در بعضی حوزهها با صداوسیما همکاری داشتهاند در توئیتر یا اینستاگرام پستی به اشتراک میگذارند و از ادامه همکاری با این سازمان انصراف میدهند. در بین این چهرهها افرادی دیده میشوند که برای بسیاری از مخاطبان چندان آشنا نیستند و صرفا زمان کوتاهی در تلویزیون اجرا داشتهاند و بعد از مدتی برنامهای از آنها دیده نشده است؛ برای مثال شهرام لاسمی(قلقلی) و خانمها صبا راد و گلاره جباری که خداحافظی چندی پیش آنها در فضای مجازی موج طنزی به راه انداخت. پس از آن نیز شاهد خداحافظی محسن تنابنده و احمد مهرانفر بودیم که نوشتند پس از پایان ساخت پایتخت ۶ دیگر با تلویزیون همکاری نخواهند کرد.
این خداحافظیها از همان ابتدا بازتابهای جالبی هم در بین کاربران داشت که با لحنی طنز اقدام این افراد را نقد میکردند. حال حرف اصلی کاربران این است که چهرههایی که در این چند روز خداحافظی کردهاند یا شناخته شده نبودند یا اگر هم بودند مدتی است که با صداوسیما همکاری ندارند. درباره نقی معمولی و ارسطوی پایتخت هم گله کاربران این است که این هنرمندان اگر قرار است به شعار «کار برای مردم» عمل کنند پس اینگونه اقدامات چه معنایی دارد؟
حالا هم «سریال سقوط» در شبکه نمایش خانگی به رغم مواضع تند و زننده و بیادبانه بازیگر فراریاش در حال پخش است و مسالهای برای آن به وجود نیامده و در یک جمله باید گفت زمستان تمام شد و روسیاهی به زغال ماند.
***
داستان آیسان و ژاکان
«سقوط» جدیدترین محصول فیلیمو به کارگردانی سجاد پهلوانزاده پخش خود را در شبکه نمایش خانگی آغاز کرد. سجاد پهلوانزاده از تدوینگرهای باسابقه سینما و تلویزیون در نخستین تجربه کارگردانی خود سراغ یک عاشقانه کردی رفته است که اعظم بهروز نویسندگی آن را بر عهده دارد. در خلاصه داستان «سقوط» آمده است: «پیوند عاشقانه آیسان و ژاکان در عبور از روزهای سخت آغازین زندگی مشترکشان، جانی دوباره میگیرد. آنها برای آبیاری درخت عشقشان راهی ماه عسل میشوند... سفری که پایانش تاریکی است». حمید فرخنژاد، الناز ملک، عباس جمشیدیفر، سجاد بابایی، ابتسام بغلاتی، امین مبری و وحید آقاپور از جمله بازیگران اصلی «سقوط» هستند. حضور بازیگران مختلف از اقوام گوناگون ایرانی مانند بازیگران کرد، عرب و... از ویژگیهای این کار است. عوامل اصلی این سریال عبارتند از کارگردان: سجاد پهلوانزاده، مشاور کارگردان: محمدحسین مهدویان، مدیر فیلمبرداری: هادی بهروز، تدوین: مهدی سعدی، موسیقی: حبیب خزاعیفر، طراح صحنه: بهزاد جعفریطادی، طراح گریم: شهرام خلج، صداگذاری: مهرشاد ملکوتی، طراح لباس: آگرین صالحی، صدابردار: هادی ساعدمحکم، انتخاب بازیگر: کیومرث مرادی، جلوههای بصری: امین پهلوانزاده، جلوههای ویژه میدانی: ایمان کرمیان، مدیر تولید: اسماعیل کلبی آبادی، مدیر تولید نظامی: محمد حیدرقلی، برنامهریز: محسن جعفرزاده، دستیار اول کارگردان: جعفر نامنی، منشی صحنه: محسن بهاری، عکاس: مهدی دلخواسته و تهیهکننده: محمدرضا منصوری. این مینیسریالی اواخر بهار امسال با بازی حمید فرخنژاد در نقش یک مامور امنیتی در شهرستان سقز جلوی دوربین رفت. حاشیههایی که فرخنژاد پس از خروج از کشور ایجاد کرد این تصور را به وجود آورده بود که پخش آن با مانع مواجه میشود که اینگونه نشد. شاید یکی از دلایل گمانهزنیها درباره پخش نشدن این سریال این بود که فرخنژاد در این سریال نقش یک مامور امنیتی را ایفا میکند که با موضعگیریهای چند روز پس از پایان نقشآفرینیاش قرابتی ندارد.
ارسال به دوستان
افزایش مبادلات تجاری بین اروپا و روسیه با وجود وضع تحریم پس از جنگ اوکراین
تحریم نمایشی روسیه
گروه اقتصادی: با وجود وضع بیسابقهترین تحریمهای مالی و اقتصادی از سوی کشورهای اروپایی علیه روسیه، بررسیها نشان میدهد حجم واردات اروپا از روسیه در سال گذشته افزایش چشمگیری داشته است.
به گزارش «وطن امروز»، پس از اتفاقات روی داده بین اوکراین و روسیه، اتحادیه اروپایی و دیگر کشورهای اروپایی در یک اقدام هماهنگ اقدام به تحریم اقتصاد روسیه که وابستگی زیادی به صادرات انرژی دارد کردند. بدین ترتیب در چندین مرحله صادرات نفت و همچنین گاز از روسیه متوقف شد، البته رفته رفته روسیه نیز با شناسایی مقاصد جدید صادراتی مانند چین، ایران، ترکیه و دیگر کشورهای منطقه آنچنان رغبتی برای صادرات به اروپاییها نداشت. یافتهها حاکی از آن است که میزان وابستگی کشورهای اروپایی به اقتصاد روسیه بسیار فراتر از مواد خام و انرژی است.
در همین باره تارنمای خبررسانی پولیتیکو در گزارشی به مسائل مختلف اقتصادی در سال 2022 میلادی پرداخته و در بخشی از این گزارش با عنوان «اروپاییها همچنان در حال پر کردن خزانه پوتین» به کشورهای اروپایی در رابطه با واردات از روسیه کنایه زده است. در بخشی از این گزارش آمده است: «روسیه در تلاش برای سرنگونی دولت کییف، تهاجم کامل به اوکراین را آغاز کرد. تورم افزایش یافت و یورو با دلار برابری کرد. کریستین لاگارد، رئیس بانک مرکزی اروپا، بر لزوم پایین نگه داشتن دستمزدها تاکید کرد، در حالی که بسیاری از شرکتهای بزرگ سودهای بیسابقهای کسب کردند. انتشار گازهای گلخانهای در بحبوحه بهبود اقتصادی افزایش یافت و کشورها به طور موقت برای جایگزینی نیروگاههای گازی به زغال سنگ رو آوردند».
این تارنمای خبری در ادامه گزارش خود آورده است: «رهبران اتحادیه اروپایی درباره تقویت قابلیتهای دفاعی اروپا و مقابله با قیمتهای بالای انرژی کمتر متحد بودند اما تحولات غیرمنتظره دیگری در سال 2022 رخ داد: در حالی که تحریمهای اتحادیه اروپایی صادرات کالاهای با فناوری پیشرفته به روسیه را کاهش داد، ارزش واردات، بویژه انرژی و سایر مواد خام، به طور قابل توجهی افزایش یافت، بویژه به دلیل قیمتهای بالاتر و بهبود کرونا، ارزش ماهانه واردات در ماه مارس به اوج خود رسید».
فارغ از تاثیرگذاری مسائلی مانند افزایش قیمت انرژی و کامودیتیها بر افزایش رقم میزان تجارت، تصویر مقابل نشان میدهد اساساً پروژه منزویسازی روسیه شکست خورده و اروپا نتوانسته است آنطور که باید و شاید این کشور را تحت فشار بگذارد.
البته پیشتر درباره آسیبهای اروپا از این تحریم به تفصیل نوشتهایم.
پیش از این وبگاه بلومبرگ میزان ضرر و زیان اروپا از تحریم یا کارشکنی روسیه علیه اروپا در صادرات انرژی را حدود یکتریلیون دلار تخمین زده بود.
وبگاه شبکه خبری بلومبرگ در این باره نوشته بود: «اروپا تقریبا یک تریلیون دلار از افزایش هزینههای انرژی در پیامدهای جنگ روسیه در اوکراین متضرر شده و عمیقترین بحران چند دهه اخیر در این قاره تازه شروع شده است. پس از این زمستان، منطقه اروپا مجبور خواهد بود ذخایر گاز خود را بدون انرژی یا بهرهگیری حداقلی از روسیه دوباره تامین کند، این یعنی باید شاهد رقابت بیشتر تانکرهای سوخت باشیم». بلومبرگ در بخش دیگری از تحلیل خود آورده بود: «حتی با وجود تسهیلات بیشتر برای واردات گاز مایع (LNG)، انتظار میرود بازار انرژی تا سال 2026، زمانی که ظرفیت تولید اضافی از ایالات متحده به قطر در دسترس قرار گیرد، محدود باقی بماند. این به آن معناست که هیچ راه فراری از قیمتهای بالا تا سال 2026 وجود نخواهد داشت». بلومبرگ با استناد به گزارش اندیشکده بروگل مستقر در بروکسل آورده بود: «دولتهای اروپایی بیش از 700 میلیارد دلار کمک و یارانه به شرکتها و مصرفکنندگان دادند تا مانع از ضربه غیرقابل تحمل به اقتصاد خانوارهای اروپایی شوند و وضعیت اضطراری در قاره سبز پدیدار نشود. این در حالی است که افزایش نرخ بهره در دوران رکود اقتصادی اروپا باعث شده آثار این بستههای حمایتی حداقلی شود و در کل شرایط در اروپا غیرقابل تحمل به نظر میرسد». حدود یک تریلیون دلار هزینه اروپا ناشی از تحریم گاز روسیه که از دادههای بازار محاسبه شده است، یک آمار گسترده از انرژی گرانتر برای مصرفکنندگان و شرکتهاست که نه همه اما بخشی از آن با بستههای کمکی جبران شده است. اندیشکده بروگل هم برآورد مشابهی درباره تقاضا و افزایش قیمتها دارد که ماه جاری در گزارشی توسط صندوق بینالمللی پول منتشر شد.
اما اصلیترین بخش این گزارش آنجاست که پولیتیکو اعتراف میکند کسبوکارهای اتحادیه اروپایی با روسیه گره خوردهاند: «سرمایهگذاری اتحادیه اروپایی در روسیه بسیار بیشتر از آن چیزی است که اعلامیههای عمومی نشان میدادند. در حالی که شرکتهای اروپایی برخی برندهای بزرگ خود را از روسیه خارج کردهاند، بر اساس گزارش یک مرکز اروپای مرکزی، در مجموع داراییهای روسیه در منطقه یورو بین پایان ۳ ماهه چهارم سال 2021 تا پایان ۳ ماهه دوم سال 2022 تنها 10درصد کاهش یافت. گزارش بانک مرکزی اروپا حاکی از این است که کاهش داراییهای اتحادیه اروپایی از روسیه نه به دلیل خروج شرکتها از این کشور، بلکه عمدتاً به دلیل کاهش ارزش داراییهای منطقه یورو در اوراق بهادار سرمایهگذاری پرتفوی روسیه است».
ارسال به دوستان
خشونت عیان علیه آزادی بیان
نگاهی متفاوت به حاشیهسازی جدید نشریه غربی
محمد لسانی: پلان اول: ۳ شهریور سال 95 بود که ناگهان زمینلرزهای بزرگ رخ داد. مردم آماتریس شوکه شده بودند. وسعت زلزله، شهرهای دیگر را نیز درگیر کرده بود. 299 کشته، 388 مجروح و 4500 بیخانمان، فاجعهای بزرگ در ایتالیا به پا کرد. موج همراهی و همدلی کل اروپا و حتی دیگر کشورها را در بر گرفت اما همسایه غربی ناگهان همه را شوکه کرد.
پلان دوم: یک کاریکاتور بر صفحات نشریه فرانسوی نقش بست. انبوهی از اجساد که روی هم چیده شدهاند و فقط پاهای خونینشان دیده میشود و به شکل یک غذای محبوب ایتالیایی طراحی شده است که روی این آوار اجساد، برچسب زده شده است: لازانیا! مرد خونینی که دیگر سو ایستاده با نام «پنه با سس گوجه فرنگی» و زن مجروحی که بالای سرش نوشته شده «پنه گراتین!» کشتهها و مجروحان به صورت غذاهای لذیذ ایتالیایی تصویر شده بود.
شارلی ابدو به تنهایی چنان خشمی ایجاد کرد که به یک جدال سیاسی و رسانهای بزرگ در اروپا و جهان تبدیل شد. شورای شهر و شهرداری آماتریس که بالاترین تلفات را متحمل شده بودند علیه شارلی ابدو شکایت کرد؛ پرونده حقوقی پرپیچ و خمی که همین چند ماه قبل بسته شد. دادگاه تجدیدنظر پاریس حکم بدوی (مورخ 20 نوامبر 2020) را تأیید کرد و درخواست تجدیدنظر شهرداری آماتریس (که در 24 نوامبر 2016 دعوای مدنی اقامه کرده بود) را با توجه به «غیرتوهینآمیز بودن» کاریکاتورهای مربوط به زلزله منتشر شده در تاریخ 13/11/1395 باطل اعلام کرد! شهردار آماتریس اما پس از این دادگاه برای ثبت در تاریخ یک سخنرانی کرد. جورجیو کورتلزی (Giorgio Cortellesi) گفت: «مقامات فرانسه و نشریه شارلی ابدو هرگز به خاطر توهین به زندگی ما، خانواده و تاریخ و هویت ما از ایتالیاییها عذرخواهی نکردند. ما به رغم تعصبات و کلیشههایی که اغلب علناً علیه ما تکرار میشوند، با تمام قوا تکرار میکنیم که «حدی وجود دارد که نباید از آن فراتر رفت». بین آزادی بیان، حق مقدس گزارش و طنز و توهین به نمادهای هویتی یک قوم مانند دولت، پرچم، مذهب، تا احترام به مردگان و عزاداری جمعی شهروندان فرق است. درد حد و مرزی ندارد».
پلان سوم: در حالی که مردم ایتالیا داغ تازهای از بیتوجهی فرانسویها به شکایتشان متحمل شده بودند و حمایت سیاسی دولت فرانسه از شارلی ابدو را نظاره میکردند، ناگهان حضور یک کاریکاتوریست ایتالیایی در نشریه شارلی ابدو رسانهای شد. پائولو لومباردی که در فراخوان شارلی ابدو برای ارسال اثر علیه رهبر ایران شرکت کرده بود، در شبکه اجتماعی خود به خوشحالی پرداخت که: «همین الان اطلاع یافتم یکی از برندگان هستم». او در ادامه همان پست نوشت: «حالا به پشتیبانی مسلحانه از خودم نیاز دارم و از ایران فتوا علیه من صادر خواهد شد!» ایتالیاییها در پایین مطلب او، یادآوری کردند که این همان شارلی ابدو است که به هویت ما حمله کرده و به درد ما خندیده است. یکی از مردم ایتالیا زیر مطلب لومباردی نوشت: «ممکن است برنده شده باشی اما حالا مانند سلمان رشدی تا آخرین روزهای زندگی خود به محافظ نیاز داری. هنوز کاریکاتورهای مربوط به زلزله را در ایتالیا بخوبی به خاطر دارم... راههای زیادی برای ابراز مخالفت با نظام ایران بدون توهین به مقدسات وجود دارد».
پلان چهارم: نشریه شارلی ابدو علاوه بر نسخه الکترونیکی، به صورت فیزیکی هم در باجههای مطبوعاتی فرانسه به فروش میرسد. وقتی آن صفحه جلد مشمئزکننده را دیدم اول از همه برای مردم فرانسه، کودکان و بانوانی که از جلوی باجههای مطبوعاتی رد میشوند و مجبورند سیاستبازی مقامات فرانسوی را تماشا کنند تأسف خوردم. نگاه جنسیتزده و سکسیستی به زن و نشان دادن بدن عریان زنان با چه هدفی صورت میگیرد؟ در همین نشریه نه تنها یک رهبر مسلمان که بارها رهبران مسیحی و سایر ادیان هم به زشتترین و توهینآمیزترین حالت ممکن تصویر شدهاند. نگاه ضددینی، تنزده و تنانه، بیپرده و خشن جنسی در نشریه شارلی ابدو باید بشریت را متأثر کند. آنان که فکر میکنند کاریکاتورهای این چند روز یک هجمه سیاسی به جمهوری اسلامی است در اشتباهند. شارلی ابدو یک خشونت عیان علیه انسانیت و حتی آرمان غربیها که لقلقه زبانشان شده یعنی آزادی بیان است. قربانی این آزادی پیش از آنکه در جمهوری اسلامی باشد در آماتریس و همسایه دیوار به دیوار فرانسه بوده است.
داخل پرانتز: افول ژورنالیسم در ایران باعث شده است که کمتر شاهد روزنامهنگاری تحقیقی در موضوعات مهم روز باشیم. جستوجوی چندزبانه و اوسینتمحور به فراموشی سپرده شده است و دزدبازار در فضای مجازی باعث شده است هر اثر و قلمی که ایده و یافتهای دارد برش پیدا کرده و با نام این و آن انتشار یابد. ابراز خشم و صدور بیانیه راحتترین کاری است که همگان میکنند. امان از فراموشی روایتسازی در دوره جنگ روایتها.
ارسال به دوستان
کوتوله الیزه
توهین اخیر نشریه هتاک فرانسوی، نشانه خشم دولت مکرون از شکست پروژه آشوب در ایران است
اهانت مجله «شارلی ابدو» به رهبر انقلاب در قالب انتشار کاریکاتور را بیش از هر مسالهای باید در عصبانیت مقامات غربی و پادوهای فارسیزبان آنها در ناکامی و شکست این جریان در پروژه ضدایرانی پس از فوت مهسا امینی جستوجو کرد.
مطابق معمول مقامات فرانسوی طی روزهای گذشته تلاش کردهاند این اهانتها را با دستمایه قرار دادن عباراتی مثل «آزادی بیان» توجیه کنند تا رد خود را در این مساله پاک کنند اما نقش مستقیم دولت فرانسه و رئیسجمهور این کشور چیزی نیست که قابل پردهپوشی باشد یا در تهران کسی به آن توجه نداشته باشد؛ حداقل در این یک فقره صحنه فریاد میزند پادشاه لخت است.
بتازگی شارلی ابدو فراخوان مسابقهای با هدف نشر کاریکاتورهای اهانتآمیز به رهبر معظم انقلاب برگزار کرد که البته همه آثار را هم برنده اعلام کرد. این نشریه فکاهی که سابقه اهانت به ساحت مقدس پیامبر اسلام(ص) را در کارنامه سیاه و ننگین خود دارد، با حمایت و شاید سفارش دولت فرانسه با اهانت به رهبر انقلاب که ساحت مرجعیت برای بسیاری از شیعیان دارد، بیش از هر زمانی پروژههای ناگفته این نشریه را افشا کرد.
ممکن است گفته شود این نشریه طنز فکاهی از دیگر موضوعات و مقامات کشورهای جهان کاریکاتور کار کرده است اما باید توجه داشت در انتشار کاریکاتور رهبر انقلاب بخشی از کار هم به دیگر نشریات فرانسوی سپرده شد تا به آن ضریب دهند. بر این اساس بود که نشریه لوموند کاریکاتور با انتشار کاریکاتور رهبر انقلاب نوشت: «این کاریکاتور در ویژهنامه هفتم ژانویه به مناسبت هشتمین سالگرد حمله به دفتر شارلی ابدو منتشر شده است».
جالب توجه است که لوموند اذعان میکند این اقدام در هشتمین سالگرد حمله به دفتر شارلی ابدو انجام گرفته است. اشاره به حمله به دفتر شارلی ابدو، یادآور توهین این نشریه به ساحت نورانی پیامبر اسلام است که منجر به حمله به دفتر رسانه فرانسوی شد. 2 سال قبل، مجله شارلی ابدو مجددا کاریکاتورهای موهن علیه پیامبر اسلام(ص) را منتشر کرد. با افزایش اعتراضات و محکومیت مواضع ضداسلامی رئیسجمهور فرانسه که از آن اقدام حمایت کرد، مکرون نه فقط از جریحهدار کردن احساسات مسلمانان دنیا عذرخواهی نکرد، بلکه از اقدام خود دفاع کرد. امانوئل مکرون در یک پست توئیتری با دفاع از اقدامات خود نوشت: ما هرگز تسلیم نخواهیم شد.
در واقع انتشار کاریکاتورهای رهبر انقلاب در راستای همان تفسیری است که از گزارش لوموند برداشت میشود و چیزی جز یک پروژه سفارشی برای فرو نشاندن خشم الیزه از شکست پروژه فتنهانگیزی فرانسه در ایران و تنفس مصنوعی به آشوبطلبان خارجنشین نیست که در کف خیابان مفتضح شدند.
در واقع، رئیسجمهور فرانسه از نخستین مقامات اروپایی بود که در همراهی پروژه آمریکایی آشوب در ایران با کارمندان فارسیزبان پنتاگون ملاقات و اعلام کرد فرزندان ایران در حال انقلاب کردن هستند! به همین خاطر است که شاید الیزه با آلت دست قرار دادن شارلی ابدو میخواهد نشان دهد این کاریکاتورها در ادامه همان مسیر است؛ امانوئل مکرون البته خود بخوبی میداند کاری که دارد انجام میدهد در نقش هم زدن ماجراست! و خطای فاحش مکرون در موضعگیری خود و همچنین ملاقات با چند دلقک و شیاد ایرانستیز در کارنامه سیاسی او ثبت شده است.
کاخ الیزه طی ۳-۲ ماه گذشته با شکست پروژه آشوب در ایران، ضرباتی متحمل شد که حالا با چند کاریکاتور سعی میکند خشم خود را فرو نشانده و به زعم خود از ایران انتقام بگیرد. دستگیری 2 تبعه فرانسوی در ایران به جرم جاسوسی و اقدام علیه امنیت ملی ایران طی آشوبهای اخیر، ضرب شستی بود که نهادهای امنیتی ایران در هدف گرفتن چشم فتنهانگیزی الیزه انجام دادند. این نکتهای است که البته وزیر خارجه مکرون نمیتواند آن را لو ندهد!
«کاترین کولونا» در واکنش به احضار سفیر فرانسه در تهران میگوید: ایران قبل از اینکه به فرانسه انتقاد کند، باید به اوضاع داخلی خود توجه کند. وزیر خارجه فرانسه در گفتوگو با شبکه تلویزیونی «السیآی» گفت حکومت ایران به دلیل خشونت علیه مردم خود و بازداشت اتباع فرانسوی سیاست نادرستی را دنبال میکند. پروژه آمریکایی آشوب و ناامنی در ایران که پاریس هم تلاش زیادی کرد هدایتگر بخشی از آن باشد، کارش به جایی رسیده که پس از شکست در کف خیابان، به عقدهگشایی فکاهی رسیده است.
******
شارلی و مکرون؛ نوچههای صهیونیسم
شروین طاهری: جدیدترین کارزار کارتونی موهن شارلی ابدو، نشریه هزلنگار فرانسوی همانقدر که حاکی از ورشکستگی سیاست خارجی پاریس است، نشان میدهد سررشته امور داخلی فرانسه عملا نه در کنترل رئیسجمهور اسمیاش امانوئل مکرون و دولت برآمده از حزب صورتی او، بلکه همانطور که بارها توسط روشنفکران مستقل این کشور گفته شده، تحت کنترل کارتل بانکداران یهود است.
در حقیقت شخص مکرون در این غائله نقش تقاطع هر ۲ روند معیوب مزبور را دارد؛ از یک طرف او به عنوان کارمند سابق بانک روتشیلد و شرکا در انگلستان و رهبر حزبی نولیبرال که 6 سال پیش، یکشبه از دل کارزار بانکهای بزرگ اروپایی و با حمایت ناگهانی رسانههای شرکتی غربی پدید آمد، بیش از تمام اخلافش در کاخ الیزه متهم به نوچگی این کارتل است و از طرف دیگر اغلب سیاستمداران چه در بروکسل- پایتخت اتحادیه اروپایی - و چه در پاریس، متفقالقولند این ژیگولوی ابنالوقت و فاقد پیشینه حزبی و مکتبی مشخص در عرصه سیاسی فرانسه، نه تنها جز بحرانآفرینی در داخل جامعه ناراضی و نگران فرانسوی و مهاجران کار دیگری نکرده، بلکه در عرصه خارجی نیز به طور مداوم در حال باختن کارتهای دیپلماتیک پاریس است. نتیجه آن انزوای آشکار پیشاهنگ پیشین اتحادیه اروپایی در خود این اتحادیه و به موازات آن از دست دادن حوزههای نفوذ جغرافیایی و قلمروهای سنتی و استعماری فرانسه از جمله شامات، آفریقای عربی، صحرا و کشورهای فرانکوفون مرکز و غرب قاره سیاه است.
وقتی یک رهبر ورشکسته سیاسی در چنین موقعیت متزلزلی قرار میگیرد، ناچار میشود برای بقا هر گونه سواری به کارتلهای قدرت و ثروت بدهد، بویژه اگر دستنشانده خودشان هم باشد.
سخنان دیروز حسین امیرعبداللهیان، وزیر امور خارجه کشورمان در گفتوگو با حسین ابراهیمطه، دبیرکل سازمان همکاری اسلامی، حاکی از اشاراتی در همین مورد بود. در مکالمهای که عمده آن به محکومیت اقدامات فتنهانگیز صهیونیستها اختصاص داشت، امیرعبداللهیان از محکومیت اقدام موهن نشریه فرانسوی توسط این شخصیت مسلمان اهل چاد تشکر کرد و با اشاره به مسؤولیت دولت مکرون در این باره گفت: «در ورای اقدامات هتاکانه مکرر این نشریه علیه مقدسات دینی و رموز جهان اسلام، نقشآفرینی و هدایت صهیونیستها دیده میشود».
انتشار مجدد کاریکاتورهای موهن شارلی ابدو علیه یک شخصیت اسلامی باز هم درست سر بزنگاه اجرای برنامه تبلیغاتی صهیونیسم جهانی با هدف تحمیل تغییراتی به نقشه خاورمیانه انجام میشود.
آخرین بار که این هزلنامه اقدام به وهن پیامبر اسلام حضرت محمد مصطفی(ص) کرد، مصادف بود با موج تبلیغات عظیم– در ظاهر منفی اما بشدت هالیوودی – رسانههای شرکتی غربی، عربی و عبری برای تروریستهای داعشی با هدف اسلامهراسی. طبیعتا خود داعشیها هم پیادهنظام میدانی این برنامه جامع صهیونیسم جهانی بودند.
در روزهای نخست سال 2015، حمله مهاجمان مسلح به دفتر هفتهنامه شارلی ابدو که در قالب یک اقدام تروریستی داعشی کارگردانی شده بود، برای افکار عمومی غرب و جهان غیرمسلمان، یک حرکت متعصبانه اسلامی در انتقام از وهن رسولالله تصویر شد.
همان زمان «ژانت بوغراب»، از شاخصترین فعالان صهیونیستی وارد گود شد. این سیاستمدار یهودی مغربیتبار که در افواه به دخترخوانده شاخه روتشلیدهای فرانسه مشهور بود، در سنین جوانی به سمتهای مهم حکومتی مثل دادستان حقوق بشر و وزارت جوانان و جامعه فرانسه – در دولت سارکوزی که بارها خود را یهودیتبار و صهیونیست متعصب معرفی کرده است – رسیده بود.
ژانت به شکلی باورنکردنی هویت خود را به عنوان «دوست دختر» استفان شاربونیه، سردبیر مقتول مجله شارلی ابدو لو داد.
تا پیش از اعتراف بوغراب، ارتباط یک دفتر وکالتی همکار موسسات بانکی متعلق به خاندان روتشیلد در فرانسه با نشریه شارلی ابدو، ظن محققان را برانگیخته بود ولی وقتی این صهیونیست مغربیتبار علنا پرده ارتباط خود با شارب را کنار زد، دیگر چه کسی باور میکرد او در چنان جایگاهی فقط دوست کارتونیست ارشد و طراح اصلی کارتونهای موهن به پیامبر اسلام بوده باشد. پس طبیعتا از همان موقع خیلیها او را به عنوان حامی سیاسی، حقوقی و چه بسا مالی شارلی ابدو شناختند. به همین دلیل ادعاهای کماکان تکرار شونده توسط ناشران شارلی ابدو و مقامات فرانسوی مبنی بر اینکه این یک نشریه مستقل وابسته به کارتونیستهای فوق چپگرا و آنارشیست است، خود یکی از هجویات منسوب به این نشریه محسوب میشود؛ چنانکه بوغراب، واسطه روتشیلدها با شارلی ابدو، خود را یک شخصیت سیاسی چپ معرفی میکرد اما هرگز در ساختار سیاسی چپهای این کشور جایگاهی نداشت و در کمال شگفتی در دولت راستگرای سارکوزی پست وزارت گرفت!
از دیدگاه کسانی که روندهای سیاسی در پاریس را با دقت دنبال میکنند، انتشار کارتونهای موهن جدید توسط شارلی ابدو علیه عالیترین مقام سیاسی و مذهبی جمهوری اسلامی ایران، با تحرکات و تحولات دیگری در پاریس گره خورده است. قطعا متوسل شدن نوچه فرانسوی کارتل صهیونیستی روتشیلد به سخیفترین راهها علیه ایران با استقبال رسمی مکرون از یک عفریته اجارهای سازمان سیا نیز مرتبط است. نکته دیده نشده اما نزدیکی بخشی از راستگرایان جمهوریخواه سابقا مرتبط با دولت نیکولا سارکوزی به لایههای مختلف دولت مکرون در جریان کارزار انتخاباتی 2022 است از جمله همین خانم بوغراب!
کسانی که قبلا با ماهیت غیرمستقل نشریه شارلی ابدو آشنا شدهاند، میدانند این جریان موهن همیشه برای لجنپراکنی کارت سفیدهای حکومتی داشته و دارد. برخلاف ادعای وزیر فرهنگ دولت معرفی شده توسط حزب مکرون، در چارچوب قانون اساسی فرانسه آزادی بیان به معنای آزادی توهین و نابود کردن میراث بشری و اصول اخلاقی نیست. اتفاقاً ما از کشوری صحبت میکنیم که حالا ۸ سالی میشود، وضعیت ویژه امنیتی یا همان حکومت نظامی توسط دولت آن تمدید میشود و به موجب ضوابط خاص این وضعیت اتفاقا سختگیریها درباره اهانت به شخصیتهای دینی و سیاسی به وضوح افزایش یافته است. مثلا در این چند سال اخیر دیده نشده بود شارلی ابدو، این پرچمدار مضحک لیبرالیسم فرانسوی به طور جدی به کارزارهای رسانهای بسیار فراگیر در غرب علیه جامجهانی 2022 قطر – به بهانه دفاع از حق کارگران و دگرباشان جنسی – یا در مذمت سر بریدن جمال خاشقجی توسط بنسلمان، ولیعهد سعودی بپیوندد.
ارسال به دوستان
راز و رمز حیات شهیدانه
دکتر حمیدرضا مقدمفر*: یکی از مهمترین کارهای امام خمینی(ره) این بود که توانست مفاهیم ارزشمند و در عین حال مهجور اسلامی را در زندگی فردی و اجتماعی ملت ایران «عینیت» ببخشد.
«شهادت» نیز مفهومی بود که با انقلاب اسلامی و با دست مبارک حضرت امام خمینی(ره) در زندگی فردی و اجتماعی ملت ایران «عینیت» یافت.
رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت آیتالله خامنهای در این باره میفرمایند: «این مفاهیم مهمی که امام (رضوانالله علیه) از آنها استفاده کردند مثل مفهوم توکل، مفهوم تکلیف، مفهوم ایثار - اینها همه مفاهیم شرعی است دیگر- تا مفهوم شهادت، مفهوم جهاد؛ اینها مطرح شدند و با حضور امام و با تحرک امام و با تبیین امام و با خواست امام که مؤید به اراده الهی بود، وارد عمل زندگی مردم شد.... این مفاهیم را امام در بین مردم رایج کرد و اینها را از جایگاه مفهومی که همین طور در قرآن و در حدیث و مانند اینها میخواندیم و میگفتیم اما در عمل حضور نداشت، آورد در [عرصه] عمل...».
در حقیقت حضرت امام خمینی(ره) با حاکم کردن فرهنگ «احدی الحسنیین» توانست انقلاب اسلامی را شکستناپذیر کند. فرهنگی که توانست بین زمین و آسمان، دین و دنیا، حقیقت و واقعیت پیوند برقرار سازد و در دل خود انسانهایی که باید از آنها به عنوان «کَالجَبَلِ الرّاسِخِ» یاد کرد پرورش دهد.
امیرالمومنین حضرت علی علیهالسلام در وصف چنین انسانهایی میفرمایند: «المُؤمِنُ کَالجَبَلِ الرّاسِخِ لاتُحَرِّکُهُ العَواصِفُ مؤمن، چونان کوه استواری است که توفانها او را تکان نمیدهد».
امام خمینی(ره) در مکتب عاشورایی خویش چنین انسانهایی را تربیت کرد و پس از آن علمداری این حرکت را رهبر معظم انقلاب اسلامی در دست گرفتهاند که پس از دهه اول انقلاب در حالی که جامعه و بسیاری از افراد آلوده چرب و شیرین دنیا شده بودند توانستند بخوبی از این میراث امام خمینی(ره) پاسداری کنند و سرمایهها و یادگاران دوران دفاعمقدس را در متن چنین فرهنگی برای روزهای حادثه حفظ و ظرفیتهای آنها را برای نقشآفرینی در مسیر ماندگاری، پیشرفت و پیشروندگی انقلاب اسلامی ارتقا ببخشند و شکوفا کنند.
یکی از این سرمایهها شهید حاجقاسم سلیمانی بود که باید او را شاگرد اول مکتب «احدی الحسنیین» نام نهاد.
مکتبی که تربیت شدگان آن نظیر حاجقاسم اگر چه سر بر آسمان میسایند اما پا در زمین دارند.
اینچنین است که در زندگی دنیایی بیقرارند و اهل جهاد و مجاهدت. آنها نه تنها خسته نمیشوند که خستگی را خسته میکنند و از پذیرش هر سختی در راه دفاع از آرمانها و ارزشهای الهی استقبال میکنند.
سلوک امثال حاجقاسم از جنس سلوک «قاعدین» در مناسک نیست بلکه سلوکی مجاهدانه و توأم با «قیام» برای اعتلای امر الهی است. به همین دلیل است که پیروزی و شکست برای او معنا ندارد. او چون خود را از حصار تنگ عالم ماده و ناسوت رها کرده و به عوالم بالا که جز نوادر روزگار پا به آن نگذاشتهاند وارد شده است و با چشم دل لذات و شیرینی حضور در عوالم توحیدی را درک کرده است، نمیتواند سکون «قعود» در مناسک را بر «قیام» در راه خدا ترجیح دهد، لذا نفس خویش را همچون مرکبی راهوار به کار و تلاش میکشاند و به تعبیر زیبایی که خود در وصیتش به کار برده است، میخیزد و میجهد تا به مقصود برسد. او در وصیتنامهاش نجواگونه با خداوند نوشته است:
«من با این پاها در حرمت پا گذاردهام، دورِ خانهات چرخیدهام و در حرم اولیائت در بینالحرمین حسین و عباست آنها را برهنه دواندم و این پاها را در سنگرهای طولانی، خمیده جمع کردم و در دفاع از دینت دویدم، جهیدم، خزیدم، گریستم، خندیدم و خنداندم و گریستم و گریاندم، افتادم و بلند شدم. امید دارم آن جهیدنها و خزیدنها و به حرمت آن حریمها، آنها را ببخشی.... عزیزم! من از بیجاقراری و رسوای ماندگی، سر به بیابانها گذاردهام؛ من به امیدی از این شهر به آن شهر و از این صحرا به آن صحرا در زمستان و تابستان میروم.... مرا بپذیر، پاکیزه بپذیر، آنچنان بپذیر که شایسته دیدارت شوم».
این عشق دیدار نشاندهنده سابقه دیدار و آشنایی است. کسانی تشنه دیدارند که طعم دیدار را چشیده باشند و حاجقاسم نیز در این وصیتنامه راز و رمز دویدنها و جهیدنهایش را برای ما عیان کرده است؛ «دیدار خداوند».
اگر او به دنبال شهادت بود در حقیقت میخواست راه میانهای برای رسیدن به چنین مقصدی پیدا کند. او از امام خمینی(ره) آموخته بود: «شهید نظر میکند به وجهالله» برای همین در تب و تاب این نظر کردن به وجهالله در کوه و بیابان پروانهوار خود را به آتش میزد و از «جانفدایی» در این راه واهمه نداشت.
ویژگی مهم حاجقاسم این بود که «عاشق صادق» بود و از براق «شهادت» که او را به این مقصد اعلی میرساند پروا نداشت و چه بسا دیوانهوار در پی آن بود. که خوش گفتهاند: «در مسلخ عشق جز نکو را نکشند/ روبهصفتان زشت خو را نکشند/ گر عاشق صادقی ز مردن نهراس/ مردار بود هر آنکه او را نکشند»
اگر چه مدعیان فراوانند و روبهصفتانه و فریبکارانه از شهادت میگویند و ادعای جانفدایی دارند اما حاجقاسم «شیر» و «مرد» این میدان بود و صادقانه از مرگ در راه خداوند و نیل به فیض عظمای شهادت استقبال میکرد و به آنچه گفت خود عامل بود که گفت: «تا کسی شهید نبود، شهید نمیشود. شرط شهید شدن، شهید بودن است».
و خوشا به حالش که این ادعایش درباره خودش به امضای رهبر و مولایش که خود را «جانفدای» او میدانست رسید و امام خامنهای در وصف او فرمودند: «از قول شهید نقل شد، در یک سخنرانی گفته بود که کسی که شهید زندگی کند، شهید میشود و آنجور زندگی کرد؛ واقعاً شهید زندگی کرد؛ شهیدانه زندگی کرد».
تعبیر زیبای امام خامنهای گویای این حقیقت هم هست که انسانهایی مانند حاجقاسم انسانهایی ماورایی نیستند بلکه از جنس همه مردم و این دنیایی هستند اما با درک حقیقت زندگی و صادقانه و خالصانه قدم گذاشتن در مسیر بندگی توانستهاند هم محبوب مردم و هم محبوب پروردگار عالم شوند.
راهی که شهید سلیمانی رفته است فراروی همه انسانها گشوده است و همگان میتوانند رهسپار این راه خوشفرجام شوند، لیکن باید عزم و اراده لازم برای قدم نهادن در این راه و صبر و استقامت در تحمل ناهمواریهای آن داشته باشند. این یعنی شهیدانه زندگی کردن.
* دبیر ستاد مردمی سومین سالگرد بزرگداشت شهید سپهبد حاجقاسم سلیمانی
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|